سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فقط دخترا رو عشقه......

جاوا اسکریپت

پیوند ها

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 90/3/15 توسط روژین ق

 

یک روز در یکی از خیابان های بالا شهر ؛ پیاده راه می رفتم ؛ سرم به کار خودم بود و داشتم به یک موضوع کاری فکر می کردم که دیدم یک صدای دخترانه دارد صدایم می زند" حاجاقا حاجاقا !" چرتم پاره شد و سری برگرداندم ودیدم دختری زیبا با تیپّی آنچنانی همراه دوستانش که کپی برابر اصل بودند ؛ تمام نگاه پرسش گرش را به چشمانم میریزد ؛ آب دهانم را از ترس و استرس و تعجّب ؛ قورت دادم و زیر لب گفتم ؛" بله ؛ بفرمایین ؟ "

پرسید" حاجاقا میتونم یه سوال خصوصی ازتونبپرسم "؛ نالیدم "بله ؛ بفرمایین ! " با شیطنتی که در نگاهش موج میزد پرسید ؛" ببخشیدحاجاقا ؛ شما شب ها وقتی میخواین بخوابین این همه ریش رو زیر پتو میذارین یا روی پتو ؟!" که صدای انفجار قهقهه ی دوستانش پیاده رو را لرزاند و در عرض چند ثانیه دورشدند ؛ نگاه همه به من جلب شده بود و من که هنوز گیج بودم ؛ تنها کاری که کردم این بود که یک تاکسی دربست گرفتم و به منزل رفتم !

بعد از دقایقی همه چیز یادم رفته بود؛ ولی مشکل بزرگ وقتی شروع شد که پاسی از شب گذشته بود و موقع خواب شده بود ؛ روی تخت دراز کشیدم و تا آمدم پتو را روی خودم بکشم ؛ انگار در ذهنم یکی چندین بار پشتسر هم زمزمه کرد که ببخشید حاجاقا ؛ شما شب ها وقتی میخواین بخوابین این همه ریش روزیر پتو میذارین یا روی پتو ؟! آمدم فکرم را منحرف کنم ؛ امّا دیگر کار از کارگذشته بود ؛ پتو را که روی ریش هایم می کشیدم احساس می کردم ریش هایم دارد از ریشهکنده می شود و وقتی که ریش هایم را روی پتو میگذاشتم احساس می کردم دارم خفه می شوم !

چشمت روز بد نبیند ؛ نزدیک به یک ماه شبها نمی توانسیتم درست بخوابم ؛ فقط درگیراین بود که پوزه ی این دختر را به خاک بمالم ؛ ولی نمی توانستم نه پتو را زیربگذارم نه رو ؛ مانده بودم این همه سال ؛ وقتی که میخواستم بخوابم پتو را کجایم می گذاشتم !!! هیچ کس نتوانسته بود در طول زندگی ام مرا قدر آن دختر اذیت کند


نوشته شده در تاریخ یکشنبه 90/3/15 توسط روژین ق

 

روزی دو دیوانه به اسم های جک و پیتر در تیمارستانی بستری بودند.روزی در کنار استخر قدم میزدند که پیتر به داخل اب افتاد.همان لحظه جک هن به داخل استخر پرید وپیتر را نجات داد.روز بعد رییس بیمارستان به جک گفت که من برای تو یک خبر خوب ویک خبر بد دارم . خبر خوب اینکه تو با کار دیروزت به ما فهماندی که دیوانه نیستی و میتوانی از اینجا بروی و خبر بد هم اینکه پیتر خود را با حوله دار زده است.

  1. جک گفت اه من او را با حوله اویزان کرده بودم تا خشک شود.حالا بیخیال من کی میتونم برم؟!!!





نوشته شده در تاریخ یکشنبه 90/3/15 توسط روژین ق

اگه پسرا نبودن...


اگه پسرا نبودن کی مامانا رو دق می داد؟


اگه پسرا نبودن کی خونه رو می کرد باغ وحش؟


اگه پسرا نبودن تو دانشگاه استاد کیو ضایع می کرد؟


اگه پسرا نبودن دخترا به چی می خندیدن؟


اگه پسرا نبودن دخترا کیو سر کار می ذاشتن؟


اگه پسرا نبودن دخترا کیو تیغ می زدن؟


اگه پسرا نبودن کی تو کلاس می رفت گچ می یاورد؟


اگه پسرا نبودن کی اشغالا رو می ذاشت جلوی در؟






محققان انگلیسی اعلام کردند مردان بیش از زنان از سوسک‌ها می‌ترسند اما به دلیل بروز ندادن این تر
آقایان بیش از خانم ها از سوسک می ترسند!!!

س دچار نوسان شدید ضربان قلب می‌شوند و احتمال سکته‌شان افزایش می‌یابد.

به گزارش مهر، به نقل از کی‌اس‌ال نیوز، زنان پس از دیدن سوسک‌ بلافاصله با زدن جیغ ترس ناشی از دیدن این حیوان موزی را بروز داده و از شدت استرس درونی‌شان می‌کاهند اما مردان نمی‌توانند احساساتشان را بروز دهند و دچار نوسان ضربان قلب می‌شوند.

در این تحقیق مشخص شده که مردان از یک سو به دلیل شنیدن صدای جیغ زنان و سپس دیدن سوسک‌ها و از سویی دیگر به دلیل اینکه می‌بایست این حیوانات موزی را بکشند دچار نوعی نوسان شدید روحی و ترس درونی می‌شوند که این ترس می‌تواند منجر به سکته قلبی شده و خطر مرگ ناگهانی را افزایش دهد.

در نتایج این تحقیق اعلام شده که مردان بهتر است به جای حفظ غرورشان در جمع بلافاصله پس از دیدن این حیوانات موزی ترس‌شان را با زدن فریاد بروز دهند تا عمر طولانی‌تری داشته باشند




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 90/3/15 توسط روژین ق

 

بس که نامردن.....

انواع ازدواج های پیشنهادی:  
* ازدواج مسلم: ازدواج اول که حق مسلم هر مردی است.

ازدواح مفرح: مردی که از یکنواختی زندگی با همسر اولش خسته شده است، برای تفریح زن دیگری بگیرد.

ازدواج موجه: چرا مردی که زن اولش بچه دار نمی شود یا بیماری دارد، به بهانه های واهی مثل مردانگی و انسانیت و تن دادن به قسمت و صبر در امتحان الهی، به پای او بماند؟ موجه است که در این هنگام هرچه زودتر برای ازدواج بعدی اش اقدام کند.

ازدواج متمم: مرد ببیند چه صفات زنانه ای را دوست داشته که زن اولش ندارد. بعد زنی بگیرد که آن صفت ها را داشته باشد.

ازدواج مثلث: مرد تقوی پیشه کرده و به سه زن قناعت نماید.

 ازدواج مربع: مرد تمام چهار زنی را که شرع به او اجازه می دهد بگیرد.

 ازدواج ملون: مرد چهار زن بگیرد: سفید پوست، سرخ پوست، سیاه پوست و زرد پوست.

 ازدواج منظم: مرد هر شش ماه یک بار زن بگیرد.

 ازدواج میسر: مرد هر زنی را که برایش میسر است بگیرد.

ازدواج مشبک: مرد یک شبکه هرمی ازدواج راه بیندازد. به این معنی که هر زنی گرفت، آن زن، چهار زن دیگر را هم به او معرفی کند و او همه آنها را بگیرد.

 ازدواج مکرر: مرد آن قدر زن بگیرد تا جانش از فلان جایش در برود
 

 



<      1   2   3   4   5      >
.: Weblog Themes By Pichak :.



بازدید امروز: 31
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 27218

تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک


قالب میهن بلاگ

download

قالب بلاگفا

قالب وبلاگ

قالب بلاگ اسکای

قالب پرشین بلاگ

اخلاق اسلامی

قالب وبلاگ

جاوا اسکریپت

کدهای جاوا وبلاگ




ecoration: none; ">کد آهنگ

کد موسیقی