سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فقط دخترا رو عشقه......

جاوا اسکریپت

پیوند ها

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 90/3/12 توسط روژین ق

یکی بود ، دو تا نبود ، زیر گنبد کبود که شایدم کبود نبود و آبی بود ، یه دختر خوشگل ,بدون پدر مادر زندگی می کرد. اسم این دختر خوشگله سیندرلا بود که بلا نسبت دخترای امروزی، روم به دیوار روم به دیوار ، گلاب به روتون خیلی خوشگل بود .
سیندرلا با نامادریش که اسمش صغری خانم بود و 2 تا خواهر ناتنیاش که اسمشون زری و پری بود زندگی می کرد . بیچاره سیندرلا از صبح که از خواب پا می شد باید کار می کرد تا آخر شب . آخه صغرا خانم خیلی ظالم بود . همش می گفت سیندرلا پارکت ها رو طی کشیدی؟

 

 

سیندرلا لوور دراپه ها رو گرد گیری کردی؟ سیندرلا میلک شیک توت فرنگیه منو آماده کردی ؟ سیندرلا هم تو دلش می گفت : ای بترکی ،  گامبو ، کارد بخوره شکمت که 2 متر تو آفسایده ، و بلند می گفت : بعله مامی صغی ( همون صغرا خانم خودمون ) . خلاصه الهی بمیرم برای این دختر خوشگله که بدبختیهاش یکی دو تا نبود . .... القصه ، یه روز پسر پادشاه که خاک بر سرش شده بود و خوشی زیر دلش زده بود  تصمیم گرفت که ازدواج کنه .

                                                                 
رفت پیش مامانش و گفت مامان جونم .....

مامانش : بعله پسر دلبندم ....

شاهزاده : من زن می خوام .....

مامانش : تو غلط می کنی پسره ی گوش دراز ، نونت کمه ، آبت کمه ؟ دیگه زن گرفتنت چیه؟

شاهزاده : مامان تو رو خدا ، دارم پیر پسر می شم ، دارم مثل غنچه ی گل پرپر می شم .

مامانش در حالی که اشکش سرازیر شده بود گفت : باشه قند عسلم ، شیر و شکرم ، پسر گلم ، می خوای با کی مزدوج شی؟

شاهزاده : هنوز نمی دونم ولی می دونم که از بی زنی دارم می میرم ...... مامانش : من از فردا سراغ می گیرم تا یه دختر نجیب و آفتاب مهتاب ندیده و خوشگل مثل خودم برات پیدا کنم . خلاصه شاهزاده دیگه خواب و خوراک نداشت . همش منتظر بود تا مامانش یه دختر با کمالات و تحصیل کرده و امروزی براش گیر بیاره. یه روز مامانش گفت : کوچولوی عزیز مامان ، من تمام دخترای شهر رو دعوت کردم خونمون، از هر کدوم که خوشت اومد بگو تا با پس گردنی برات بگیرمش ، شاهزاده گفت : چرا با پس گردنی؟ مامانش گفت : الاغ ، چرا نمی فهمی ، برای اینکه مهریه بهش ندی، پس آخه تو کی می خوای آدم بشی ؟ روز مهمونی فرا رسید ، سیندرلا و زری و پری هم دعوت شده بودند . زری و پری هزار ماشاالله ، هزار الله اکبر ، بزنم به تخته ، شده بودند مثل 2 تا بچه انتر ، اما سیندرلا ، وای چی بگم براتون شده بود یه تیکه ماه ، اصلا" ماه کیلویی چنده ، شده بود ونوس شایدم ...( مگه من فضولم ، اصلا" به ما چه شبیه چی شده بود ) .

 صغرا خانم حسود چشم در اومده سیندرلا رو با خودش نبرد ، سیندرلا کنار شومینه نشست و قهوه ی تلخ نوشید و آه کشید و اشک ریخت . یهو دید یه فرشته ی تپل مپل با 2 تا بال لنگه به لنگه ، با یه دماغ سلطنتی و چشمای لوچ جلوی روش ظاهر شد ....سیندرلا گفت : سلام....... فرشته : گیریم علیک . حالا آبغوره می گیری واسه من ؟ .. سیندرلا : نه واسه خودم می گیرم /فرشته :پاشو ببینم ، من اومدم که آرزوهات رو بر آورده کنم ، زود باش آرزو کن

سیندرلا : آرزو می کنم که به مهمونیه شاهزاده برم ...... فرشته : خوب برو ،  ، کی جلوی راهتو گرفته دختره ی پررو ؟ راه بازه جاده درازه........ سیندرلا : چشم میرم ، خداحافظ ...... فرشته : خداحافظ ....

 سیندرلا پا شد ، می خواست راه بیفته . زنگ زد به آژانس ، ولی آژانس ماشین نداشت . زنگ زد به تاکسی تلفنی ولی اونجا هم ماشین نبود . زنگ زد پیک موتوری گفت : آقا موتور دارید؟ یارو گفت : نه نداریم. سیندرلا نا امید گوشی رو گذاشت و به فرشته گفت ؟ هی میگی برو برو ، آخه من چه جوری برم؟ فرشته گفت : ای به خشکی شانس ، یه امشب می خواستم استراحت کنم که نشد ، پاشوبیا ببینم چه مرگته !!!! بلاخره یه خاکی تو سرمون می ریزیم . با هم رفتند تو انباری ، اونجا یدونه کدو حلوایی بود ، فرشته گفت بیا سوار این شو برو ، سیندرلا گفت : این بی کلاسه ، من آبروم می ره اگه سوار این بشم . فرشته گفت : خوب پس چیکار کنم !!! سیندرلا گفت : یه آناناس اونجاست فرشته جون ، به دردت می خوره؟ .... فرشته : بعله می خوره .....



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 90/3/12 توسط روژین ق

اتل متل توتوله - این پسره سوسوله

موهاش همیشه سیخه - نگاش همیشه میخه

چت میکنه همیشه - بی مخ زدن؟نمیشه

پول از خودش نداره - باباش رو قال میذاره

دی اند جیشو میپوشه - میشینه بعد یه گوشه

زنگ میزنه به دافش - میبنده هی به نافش

که من دوست میدارم - تاج سرم میذارم

صورت رو کردی میک آپ - بیا بریم کافی شاپ

تو کافی شاپ،می خنده - همش خالی میبنده

بهم میگن خدایی! - چقدر بابا بلائی!

همه رو من حریفم - میذارم توی کیفم

هزارتا داف فدامن - منتظر یه نامن

ولی تویی نگارم - برات برنامه دارم

اگه مشکل نداری - میام به خواستگاری

نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 90/3/12 توسط روژین ق




نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 90/3/12 توسط روژین ق

دخترجوانی ازمکزیک برای یک مأموریت اداری چندماهه به آرژانتین منتقل می شود.پس از دوماه، نامه ای ازنامزدمکزیکی خوددریافت می کند به این مضمون: «لورای عزیز، متأسفانه دیگرنمی توانم به این رابطه ازراه دورادامه بدهم وباید بگویم که دراین مدت ده بار به توخیانت کرده ام ومی دانم که نه تو و نه من شایسته این وضع نیستیم. من راببخش وعکسی که به تو داده بودم برایم پس بفرست.»باعشق:روبرت دخترجوان رنجیـده خاطر از رفتارمرد، همه آن عکس ها راکه 56 تا بودند، دریک پاکت گذاشته وهمراه با یادداشتی برایش پست می کند، به این مضمون: «روبرت عزیز، مراببخش، اماهرچه فکرکردم قیافه تورا به یادنیاوردم، لطفاً عکس خودت راازمیان عکسهای توی پاکت جداکن وبقیه رابه من برگردان.»



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 90/3/12 توسط روژین ق
واسه اینکه وقتی سوار اتوبوس میشیم اگه صندلی ها هم خالی باشه میریم ته اتوبوس، تو ترافیک، چله تابستون، 1 ساعت سرپا وای میستیم، شاید بند کیفه دختره گیر کنه بهت.

واسه اینکه وقتی تو خیابون راه میریم، کافیه فقط یه دختری از کنارمون رد شه، 
گردن نیست لامسب، مثل جغد 180 درجه گردنه می چرخه.

واسه اینکه وقتی میریم کوه، پشت دختره میری بالا از کوه، بعدش کم میاری و رنگت سرخ میشه و تازه میفهمی که دختره کوهنورد بوده

واسه اینکه وقتی حس غرورت گل میکنه میبینی دختره داره با یه پسره دیگه دعوا می کنه میری جلو، با پسره دعوا میکنی، بعدش که خوب کتکه رو خوردی می فهمی که یارو داداشش بوده

واسه اینکه وقتی یه دختر کنار پسره میشینه تو تاکسی، و پسره می خواد استفاده ی معنوی ببره، 10 برار مسیرش رو میره تا با دختره باشه، وقتی که 
دختره پیاده میشه، میره تو رویا، اون وقته که می فهمه به جای میدون ولیعصر، رسیده به تجریش. و وقتی که بر می گرده با تاکسی، می فهمه که تمام پولش رو داده به تاکسی قبلیه، و اونجا یکم مشتمال میبینه از راننده تاکسیه و بعدش فحشه که به خودش میده

حالا نظر بدین همین طوری نیست



<      1   2   3   4   5   >>   >
.: Weblog Themes By Pichak :.



بازدید امروز: 26
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 27213

تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک


قالب میهن بلاگ

download

قالب بلاگفا

قالب وبلاگ

قالب بلاگ اسکای

قالب پرشین بلاگ

اخلاق اسلامی

قالب وبلاگ

جاوا اسکریپت

کدهای جاوا وبلاگ




ecoration: none; ">کد آهنگ

کد موسیقی